نمی فهمی که دوست دارم سرما بخورم وقتی تو رو دارم.
گفتم انگار تو هاله ی رنجش احاطه شدم.
گفت درستش می کنیم. حالا دکمه ی پلیورت رو ببند اول هوا سرده....
گفتم انگار تو هاله ی رنجش احاطه شدم.
گفت درستش می کنیم. حالا دکمه ی پلیورت رو ببند اول هوا سرده....
نگران که می شم می فهمم من آدم این همه نگرانی نیستم. صبر می کنم اما ثانیه با ثانیه زجر می کشم و دنیا رو بهم می ریزم تا از نگرانی برای کسی در بیام. فرض کن مثلا از تو خبر نداشته باشم نبض. اون روز رو نمی دونم چطوری کن فیکون می کنم. فقط می دونم آدم نگرانی های زیاد نیستم. حداقل سرش دنیا رو بهم می ریزم و اول از همه خودمو.
نبض!
اگر بودی شاید من از این بی خوابی دست می کشیدم. نبض این روز ها بیشتر از همیشه نبودنت حس می شود.
دوست دارت
لبخندِ به گریه نشسته
نبض!
اینجا به تو احتیاج است.
قربانت
لبخندِ به گریه نشسته
سلام نبض!
این جا بدون گرمای آغوشت همه ی فصل هایش سرماست و یخ بندان
آغوشت اهواز ست برایم.
یخ زدم....خودت را برسان!
قربانت
لبخندِ به گریه نشسته