آدامس با طعم کروکودیل

برای کروکودیلی که درونم رشد کرد!

آدامس با طعم کروکودیل

برای کروکودیلی که درونم رشد کرد!

آدامس با طعم کروکودیل

متی ترانا و نراک و قد نشرت لوا النصر تری یا ابن الحسن؟!


"من را با مخاطب های خودتان بخوانید"

شاخِ غول

سه شنبه, ۱۹ آبان ۱۳۹۴، ۰۲:۲۶ ق.ظ

دکتر بعد از دیدن ام آر ای ها گفت که نترس. باهم درستش می کنیم. تو فقط مضطرب نشی و استرس نداشته باشی. ابرومو بالا انداختم که جزوه محالاته دکتر. گفت این که میگم باهم درستش میکنیم اینه که تو قرصتو بخوری، تمام سعیتو بکنی منم تشخیصمو بدم و ببرمت جلو.

با بابا قرار گذاشتیم اصلا کسی از موضوع دقیقا و کامل با اطلاع نشه، حتا مامان. هم نمیخواستم کسی بدونه ازش هم مامان بیخودی حرص میخورد.

از وقتی از دکتر اومدیم صد دفعه پرسیده دکتر چی گفته. هیچ وقت انقدر سرش گیر نمی داد و فکر نمی کرد چیزی نگفته باشه هنوز. اما این بار همش با نگاه و سوالاش انگار داره بهم میگه فاطمه یه چیزی هست میخوای نگی بهم.

قایم کردن همیشه برام سخت بوده. قایمکردن از مامانم همیشه سخت تر.

  • کروکودیل پیر